رسانههای اجتماعی شیوههای دستیابی به مخاطبان هدف و تعامل با آنها را برای تبلیغکنندگان دگرگون کردهاند. افرادی که در این رسانهها بهعنوان منابع اطلاعاتی معتبر و صمیمی شناخته میشوند، نقش مهمی در ارتباطات دهانبهدهان الکترونیکی (EWOM) ایفا میکنند.
ازاینرو، بازاریابی از طریق اینفلوئنسرها به بخش مهمی از بودجههای تبلیغاتی برندها تبدیل شده است. محتوایی که اینفلوئنسرها تولید میکنند، تعاملات آنها با دنبالکنندگان و روشهایشان در همکاری با برندها، همگی در راستای راهبردهای بازاریابی و تبلیغ محصول قرار دارند.
بازاریابی تأثیرگذار چیست؟
ظهور فناوری Web 2.0، مصرفکنندگان را از جایگاه مخاطب صرف به تولیدکننده محتوا ارتقا داده است. آنها با بهرهگیری از ابزارهای رسانهای جدید میتوانند بر تصمیمات سایر مصرفکنندگان تأثیر بگذارند. در این میان، رسانههای اجتماعی به ابزاری کلیدی برای برندها تبدیل شدهاند که از طریق آنها میتوانند به شکلی مستقیمتر و مؤثرتر با مشتریان ارتباط برقرار کنند.
بازاریابی تأثیرگذار روشی است که در آن برندها برای معرفی محصولات و خدمات خود با اینفلوئنسرها همکاری میکنند. این روش، علاوه بر افزایش اعتماد مصرفکنندگان، به شناختهشدن برند و رشد فروش نیز کمک میکند.
مفهوم بازاریابی تأثیرگذار بر نظریه «جریان دو مرحلهای» پاول لازارسفلد استوار است. طبق این نظریه، رهبران افکار عمومی (مانند اینفلوئنسرها) با افزایش تأثیر رسانهای، قدرت نفوذ بیشتری بر مردم دارند. امروزه این تأثیر از طریق رسانههای اجتماعی به مخاطبان گستردهتری منتقل میشود. برندها نیز با بهرهگیری از این ظرفیت، میتوانند به شکلی مؤثرتر به اهداف بازاریابی خود دست یابند.
در حال حاضر، برندها تمرکز ویژهای بر بازاریابی در پلتفرمهای اجتماعی دارند. شبکههایی مانند اینستاگرام، یوتیوب، توییتر و فیسبوک، به دلیل ارائه بازخورد سریع و هزینههای نسبتاً کمتر، مورد توجه قرار گرفتهاند. همچنین، تمایل مصرفکنندگان به اعتماد به نظرات و توصیههای دیگر کاربران، اثربخشی این نوع بازاریابی را افزایش داده است.
اینفلوئنسرها با ایجاد ارتباط صمیمی با دنبالکنندگان خود، محصولات و خدمات برندها را معرفی میکنند. این معرفیها اغلب مانند یک توصیه شخصی تلقی شده و بهطور مستقیم بر تصمیمات خرید مصرفکنندگان تأثیر میگذارد.
چالشها و خطرات بازاریابی تأثیرگذار
هرچند همکاری با یک فرد مشهور که مورد اعتماد و علاقه عموم است، میتواند راهی مؤثر برای ایجاد ارتباط قوی با مصرفکنندگان و بهبود تصویر برند باشد، اما این روش همیشه نتایج مطلوبی به همراه ندارد.
ریسک کاهش محبوبیت اینفلوئنسرها
اگر اینفلوئنسر موردنظر درگیر جنجال یا رسوایی شود، ممکن است این مسئله بر برند نیز تأثیر منفی بگذارد. شدت این تأثیر به میزان همذاتپنداری مخاطبان با او و همچنین سطح وفاداری آنها به برند بستگی دارد. از سوی دیگر، نحوه واکنش برند به این شرایط، مانند پذیرش یا انکار اشتباهات، در میزان کاهش یا افزایش این تأثیر منفی مؤثر خواهد بود.
محوریت یافتن فرد مشهور بهجای محصول
در برخی موارد، حضور پررنگ اینفلوئنسر در تبلیغات ممکن است محصول یا برند را به حاشیه براند. در چنین شرایطی، تمرکز بیش از حد روی فرد مشهور، پیام اصلی تبلیغ را کمرنگ کرده و از اثربخشی کمپین بازاریابی میکاهد.
همکاری همزمان با چندین برند
اگر یک اینفلوئنسر با برندهای متعددی همکاری کند، ممکن است اعتبار و میزان تأثیرگذاری او کاهش یابد. در این شرایط، مخاطبان ممکن است همکاریهای او را صرفاً یک اقدام مالی در نظر بگیرند و اعتمادشان به توصیههای او سست شود. این چالش که پیشتر در تبلیغات سنتی نیز مطرح بود، در رسانههای اجتماعی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است.
بهطور کلی، برندها باید در انتخاب اینفلوئنسرها دقت کافی داشته باشند و استراتژیهای بازاریابی تأثیرگذار را با درنظرگرفتن تمامی فرصتها و چالشهای آن، هوشمندانه طراحی کنند.