افزایش تعداد زنجیرههای فرانچایز در ترکیه
در سالهای اخیر، تعداد زنجیرههای فرانچایز در ترکیه بهطرز چشمگیری افزایش یافته است. کسبوکارهای موفق از سراسر ترکیه که در حوزههای خود شناختهشدهاند، اکنون فرانچایز ارائه میدهند. این روند نهتنها به دلیل انتخاب مصرفکنندگان از برندهای معتبر، بلکه بهواسطه سرمایهگذاری کارآفرینان در کسبوکارهای برند شده رشد کرده است. طبق آمارهای رسمی، ترکیه از نظر تعداد برندهای زنجیرهای در اروپا رتبه اول را دارد.
چالشهای زنجیرهسازی در ترکیه
با این حال، زنجیرهسازی در ترکیه همیشه با موفقیت همراه نبوده است. برخی از فرانچایزرها پس از مدت کوتاهی تسلیم میشوند؛ بعضی از آنها بهسرعت رشد میکنند اما بهزودی شکست میخورند. در این میان، سرمایهگذاران دچار ضرر میشوند. البته هستند کسانی که موفق میشوند و برند خود را در سطح ملی و جهانی گسترش میدهند، اما تعدادشان بسیار کم است.
شروع با یک محصول خوب
بهعنوان شرکت مشاوره فرانچایز، هر هفته با برندهای جدیدی مواجه میشویم که تمایل دارند فرانچایز بفروشند. تیم ما در بسیاری از استانهای ترکیه به کارآفرینانی که قصد خرید فرانچایز دارند، برندهای مناسب را معرفی میکند و در واگذاری و کوچینگ کسبوکارها کمک میکند. تجربیات ما نشان میدهد که مسیر موفقیت و شکست برندها الگوهای مشابهی دارند. کسانی که موفق میشوند و آنهایی که شکست میخورند، در برخی موارد اشتراکات دارند.
اکثر زنجیرههای موفق با یک محصول پرفروش و محبوب شروع میشوند. این محصول میتواند کوفتهای معروف، نانی خاص یا حتی نرمافزاری خلاقانه باشد. اما بسیاری از کارآفرینان تصور میکنند که داشتن یک محصول خوب برای ایجاد زنجیره کافی است و همین تصور نادرست منجر به شکست آنها میشود.
عناصر کلیدی موفقیت در فرانچایز
برای موفقیت در زنجیره فرانچایز، محصول باید خوب باشد اما تنها این کافی نیست. فرانچایزهای موفق باید در شش حوزه بهترین عملکرد را داشته باشند:
- برند: برند باید قوی باشد و با تبلیغات مؤثر و شعارهای مثبت در ذهن مشتریان بماند.
- موقعیت مکانی: لوکیشن باید در نقاط پرتردد و با دید مناسب انتخاب شود.
- کانسپت: دکوراسیون و طراحی باید جذاب و چشمنواز باشد.
- عملیات اجرایی: فرآیندهای کاری باید روان و کارآمد باشد و تیم همواره آموزش ببیند.
- قیمت: قیمتها باید مقرونبهصرفه و با کمپینهای تبلیغاتی جذاب همراه باشد.
- محصول: کیفیت محصول باید بالا باشد و بستهبندی آن حرفهای باشد.
تسلط بر تمامی عناصر برای موفقیت در فرانچایز
برندهای فرانچایز باید بر تمامی عناصر اصلی زنجیرهسازی تسلط داشته باشند و در هر یک از آنها، حداقل در سطح متوسطی قرار بگیرند. در غیر این صورت، از دید مشتریان بهعنوان یک “برند خردهفروشی” شناخته نمیشوند.
برای مثال، صنعت غذا را در نظر بگیرید. بزرگترین نیروی محرکه رستورانها، ارائه محصولات خوب است و مهارت اصلی هر رستوران، توانایی پخت غذای باکیفیت. رستورانهایی که محصولات خوبی دارند، بهراحتی فروش میکنند و سود کسب میکنند، اما تنها داشتن غذای خوب برای تبدیلشدن به یک زنجیره موفق کافی نیست. هر رستوران بسته به دیدگاه و ظرفیت مالک خود، موقعیت خود را از سایرین متمایز میکند.
- اگر تنها محصول خوب باشد، رستوران به یک بوفه صنفی تبدیل میشود.
- اگر موقعیت مکانی مناسب داشته باشد، از دور مشتریان را جذب میکند و شناخته میشود.
- اگر کانسپت نیز جذاب باشد، رستوران به مکانی گرانقیمت و یک برند معتبر تبدیل میشود.
اکثر رستورانها برند قوی ندارند؛ برند آنها یا به نام مالک رستوران است، مانند “Hala’s Mantısı”، یا نام شهر مؤسس، مانند “Kayseri Mutfağı”. عملیات آنها معمولاً ضعیف است، اما این ضعف به شکست منجر نمیشود، زیرا هرکسی کار خودش را انجام میدهد. معمولاً آموزشی به کارکنان داده نمیشود؛ مؤسس رستوران کار خود را بهخوبی میداند و کسانی را که در کار خود خبره هستند، استخدام میکند. درواقع، تلاش زیادی برای بهبود عملیات نمیشود و تنها محصول را به مشتری ارائه میدهند، منوی سادهای دارند یا وعده غذایی روز را روی میز میگذارند. از قیمت بهعنوان عنصری جذاب استفاده نمیکنند؛ بلکه آن را تا حد ممکن بالا میبرند. ممکن است همه آنها درآمدزا باشند، اما هیچکدام به یک رستوران زنجیرهای موفق تبدیل نمیشوند.
راه موفقیت در صنعت فرانچایز
برای تبدیلشدن به یک زنجیره موفق، هر شش عنصر بالا باید بهخوبی مدیریت شوند. سرمایهگذاری روی برند و تبلیغات حیاتی است. عملیات باید سیستماتیک و استاندارد باشد و از طریق آموزش و نظارت مستمر، خدمات یکپارچه به مشتریان ارائه شود. توجه به جزئیات در کانسپت و طراحی داخلی نیز از دیگر عوامل موفقیت است.
هرچند محصول اهمیت زیادی دارد، اما موفقیت نهایی به اجرای صحیح سایر عوامل نیز بستگی دارد. سرمایهگذاران باید بهدقت به این نکات توجه کنند تا بتوانند در این صنعت به موفقیت دست یابند.
منابع : https://franchising.market
برداشتهایی از سخنهای عثمان فایق بیلگه و نگارنده